نمائي ازتكاپوي يك انقلاب(2)
نمائي ازتكاپوي يك انقلاب(2)
نمائي ازتكاپوي يك انقلاب(2)
مروري برحيات سياسي و اجتماعي شهيد حجتالاسلام محمدعلي منتظري
در اين مرحله، پدر و برادر وي دستگير شدند و در چمدان او، نمونههايي از اعلاميهها، تعدادي فتوكپي از اسناد سفارت ايران در بغداد به امضاي كاردار،مدارك ارتباط با سازمان الفتح و ... كشف شد. به علت فرار او، ساواك مركز،دستورداد:
«1-رئيس امنيت داخلي تا زماني كه محمد علي منتظري دستگير نگرديده در ساواك بازداشت باشد.
2- رئيس ساواك علت ضعف در انجام وظيفه را توضيح دهد.
3- شيخ حسينعلي منتظري به مركز اعزام، محل كار و منزل آنها بازرسي گردد.
4- ماموريني كه منتظري از دست آنها فرار كرده، معرفي شوند.»
و متعاقب آن، دستور دستگيري او و همراهش به ساواك تهران نيز ابلاغ گرديد، ولي ساواك تهران به علت عدم اطلاع از مخفيگاه او،دستگيري وي را به فرصت مناسب احاله كرد كه بلافاصله طي تلفنگرامي،اعلام گرديد.
«امكان دارد در منزل مرتضي مطهري يا سيد علي غيوري يا مدرسه كاظميه مخفي شده باشد.»
بر همين اساس، ساواك تهران به ساواكهاي شميران، ري و جنوب شرق، ضمن ابلاغ دستور دستگيري ايشان، مينويسد:
«طبق اطلاع نامبردگان بالا كه مسلح و تحت تعقيب ميباشند،اخيراً به تهران آمده و احتمال دارد در مكانهاي زير به طور مخفي دبه سر برند.
1-قلهك منزل شيخ مرتضي مطهري
2- شهر ري منزل سيد علي غيوري
3- خيابان ري منزل فلسفي روبروي مسجد كاظميه» و به دنبال آن آدرس شيخ اسماعيل مرادي، شوهرخاله وي نيز كه در شهر ري اعلام گرديد.پس از بازرسي منازل آقايان: مطهري، غيوري، مرادي و مدرسه كاظميه، ساواك تهران ضمن اعلام اينكه اين جستجوها نتيجه اي نداشته، مينويسد كه در موقع بازرسي منزل سيد علي غيوري، او گفته است: «ميدانم شما براي دستگيري شيخ محمد علي منتظري آمدهايد، چون شيخ اسماعيل مرادي كه دو روز قبل از قم مراجعت نموده اظهار ميداشت سازمان امنيت براي دستگيري شيخ محمد علي منتظري فعاليت شديدي را آغاز كرده و همه جا به دنبال وي ميگردد.»درگزارشي كه بخش 312 از اداره كل سوم،درخصوص چگونگي فرار محمد علي منتظري تهيه كرده، آمده است: «نامبرده بالا در تاريخ 13 /50/3 به اتفاق يكي از طلاب كه هويتش تاكنون روشن نشده با چمدان از مدرسه فيضيه خارج شده و به طرف منزل حسينعلي منتظري حركت كرده و همين كه قصد ورود به منزل را ميكنند،مامورين تعقيب و مراقبت ساواك قم با استفاده از وحشت دو نفر،نامبردگان را تهديد، مشاراليهم چمدان را به زمين گذاشته و داخل منزل منتظري كه قبلاً دقالباب شده بود وارد ميگردند.مامورين مراقبت با اغتتام فرصت چمدان را حمل و تحويل ساواك مينمايند وبلافاصله با تشريك مساعي شهرباني منزل مسكوني حسينعلي منتظري و اطاق فرزند وي كه به صورت آشفته اي جلوه ميكرد،بازرسي ميگردد.»
ضمن تفاوتهايي كه در اين گزارش-كه در تاريخ 50/2/20 تنظيم گرديد-با گزارش 14 /50/3 وجود دارد،محتويات چمدان او نيز متفاوت از آن گزارش،و به شرح زير، ثبت شده است:«كتب و نشريات كمونيستي از جمله ماترياليسم تاريخي- مانيفست حزب كمونيست- پيام چه گوارا- نشريات جبهه ملي،حزب زحمتكشان، نهضت آزادي و ... ولايت فقيه خميني،غربزدگي جلال آل احمد».
صرفنظر از تحليل علت غارتهايي كه در اين دو گزارش وجود دارد،محتويات چمدان محمد علي منتظري، بيانگراين واقعيت است كه او در سير مبارزاتي خويش،نسبت به ديگر گروهها و افرادي كه داعيه مبارزه با رژيم پهلوي را داشتند،شناخت مناسب داشته است.
در همين اثنا بود كه در هيئت انصارالحسين(ع) گفته شد:
«براي دستگيري محمد علي منتظري منزل خيلي از علما ازجمله غيوري را بازرسي و در نيمههاي شب منزل ايشان را زيرورو كردهاند،ولي او نبوده است. پس به قم رفته و منزل پدرش را گشتهاند و او را نيافتهاند. سپس پدرش را دستگيرو بعد از دو شب بازداشت به نجفآباد تبعيد كردهاند.»
پس از اين گزارش به اداره كل سوم نوشته شد:«محمد علي منتظري ممكن است در قم در گذر شادقلي معروف به شقالخون در منزل آقاي هادي هاشمي،شوهر خواهرش مخفي باشد يا در اصفهان در محله قحطعلي خان [قهدريخان] كه از قراء نجفآباد بوده و هادي هاشمي در آنجا تملكي دارد، ساكن باشد.»
ولي پس از چند روز اعلام شد كه وي به تهران آمده و هر روز در خانه اي زندگي ميكند.نگرانيهاي موجود پيرامون وضعيت وي كه در زندگي كاملاً مخفيانه به سرميبرد،به گونهاي كه حتي نزديكان او نيز از وي بياطلاع بودند،باعث شد تا آقاي هاشمي رفسنجاني ضمن تماس با آقاي فلسفي از ايشان تقاضاي تحقيق نمايد:
متن گزارش اين گفتگو كه به تاريخ 50/5/4 انجام شده است، به شرح زير است: «هاشمي رفسنجاني: آقاي منتظري قاصدي نزد من فرستاد و گفته است چون از موقعي كه پسرش محمد متواري شده، از او خبر ندارد و از طرفي راديو عراق اخيراً ميگويد او را سازمان امنيت دستگير كرده و در اوين شكنجه مي دهند،بدين جهت او ناراحت شده است.گرچه به گفتار راديو عراق اعتمادي نيست،مع الوصف آقاي منتظري تقاضا دارد كه شما تحقيق كنيد آيا موضوع دستگيري پسرش صحت دارد يا خير و اگر صحت دارد ترتيب ملاقات او را بدهيد.
فلسفي: در اين مورد اقدام ميكنم.»
چهار روز بعد ازاين گفتگو،معلوم شد كه آقاي سيد علي غيوري،اين موضوع را از آقاي فلسفي پيگيري كرده و به او گفته شده كه محمد علي منتظري دستگيرنشده است. و وقتي علي اكبر پوراستاد از مرتضي تجريشي از وضعيت او سئوال كرد، در پاسخ شنيد: «پدرش براي من پيغام فرستاده كه به وسيله [آيتالله] حسن سعيدي از دستگاه سئوال كنم كه محمد علي در كجا به سر ميبرد»
درحالي كه خانواده و دوستان و آشنايان او در نگراني به سر ميبردند و با توسل به اين و آن، در پي يافتن خبري از او بودند، ساواك هم براي دستگيري او،فعاليتهاي سردرگمي را دنبال و از منازل دوستان و آشناياني كه امكان تردد او به آنجا وجود داشت،به سختي مراقبت ميكرد و از طرفي هم خبر داشت كه او به تهران آمده و هر روز در منزل يكي از دوستانش به سر ميبرد. وقتي پيگيريهاي كوركورانه اداره كل سوم ادامه داشت،ساواك شهرستان قم در نامهاي،ضمن اشاره به فعاليتهاي كنترلي از قبيل:شنود تلفن و مكاتبات و مراقبت از منزل پدر وي، نوشت:
«نامبرده از طلاب سرشناس حوزه علميه قم بوده و با توجه به درك موقعيت خود و تشخيص سطح ارتكاب جرم از جهت مدارك مكشوفه و همچنين وجود محكوميتهاي قبلي، ترديد نيست سعي خواهد كرد در معرض خطر قرار نگيرد و روي اين زمينه و با امعاننظر به اين موقعيت،بعيد به نظرميرسد كه حتي براي مدت بسيار كوتاهي هم در قم كه همه وي را مي شناسند،اقامت نمايد.»
و در پي آن، يكي از طلاب قم كه به نجفآباد اصفهان رفته بود،گفت:
«چندي قبل كه در تهران بودم به مدرسه مروي رفتم.دو طلبه ضمن صحبتهاي خود ميگفتند كه محمد علي منتظري را در لبنان ديده اند.»
اين خبر باعث شد تا رئيس امنيت داخلي ساواك اصفهان به نجفآباد برود و ضمن ملاقات با شيخ حسينعلي منتظري، از كم و كيف موضوع نيز اطلاع يابد.دراين ديدار آقاي منتظري گفت:
«از فرزندش تاكنون هيچ اطلاعي به وي نرسيده، فقط چندي پيش شنيده است كه محمد علي در لبنان به سر ميبرد.اينكه اين خبر تا چه اندازه صحت داشته باشد، نميداند،چون نه پيامي از او به وي رسيده است نه نامهاي.»
مشي و مرام و ايده شهيد محمد علي منتظري در طريق مبارزه به گونه اي بود كه آقاي شيخ حسينعلي قادري-كه مورد شناسايي واقع نشد-درگفتوگويي درباره او گفت:
:فرزند منتظري منحرف شده و با چريكها و عناصر تند تماس دارد. درس اقتصاد را در زندان از مهندس بازرگان و غيره آموخته و حتي پدرش با اينكه انقلابي است، با روش وي موافق نيست چون ميگويد: محمد علي ازمسير روحانيت خارج شده و راه ديگري را در پيش گرفته... شايع است كه پسر منتظري را دستگير كرده اند، ولي حقيقت ندارد چون ما چند نفر از رجال و بزرگان را واسطه قرار داديم تحقيق كردند معلوم شد هنوز دستگير نشده و در تهران به هر منزلي كه در آن تردد داشته رفتند و بازرسي كردند،ولي او را پيدا نكردند و ضمنا چند خانه هم در قم بوده كه احتمال مي دادند محمد علي در آنجا باشد،بازديد كردند و چيزي به دست نياوردند...»
در گزارشي كه پيرامون اظهارات مختلف درباره وضعيت او تهيه شده بود،رهبر عمليات ساواك قم نوشت:
«روي قضيه محمد علي هركسي به نحوي اظهار نظرميكند،لكن همه بر اين عقيدهاند كه از وي خبري نيست.»
«آنچه به نظر ميرسد اينكه پدر محمد علي در پاسخ هر سئوال كننده اي سياست عدم اطلاع را پيش كشيده كه ضمن جلب حس ترحم افراد،خود را هم بياطلاع نشان داده باشد،تصور مي رود پدرازمحل اختفاي پسر با اطلاع باشد...»
خبرهائي كه پيرامون خروج وي از كشور به ساواك ميرسيد،اداره كل سوم را بر آن داشت تا ضمن تكثيرعكس او به تعداد 60 قطعه، آن را به سراسر كشور ارسال و تقاضاي دستگيري وي را بنمايد.درهمين رابطه، ضمن ارسال نامه اي به ساواك اصفهان نوشت:
«دستگيري هرچه زودتر نامبرده حائز اهميت بوده و علاوه بر مشخص گرديدن فعاليتهاي مضره ياد شده، موجب افشا و كشف تلاشهاي مخفي گروه مربوط به وي و شناسايي همكارانش خواهد گرديد.
در اين حال عده اي ميگفتند او در شميرانات تهران در منزل علامه شهيد آيت الله مرتضي مطهري(ره) مخفي شده و عدهاي ديگر ميگفتند او را در عراق ديده اند، ولي هرچه منابع ساواك بيشتر تلاش كردند،كمتراطلاعي از او به دست آوردند تا اينكه احتمال حضور او در عراق را جدي تلقي كردند و در زماني كه رژيم عراق، ايرانيان مقيم آن كشور را اخراج ميكرد، نوشتند:
«چون احتمال دارد طلاب متواري از ايران، از جمله سيد محمد دعايي و سيد صادق زيارتي و احتمالاً محمد علي منتظري كه در خاك عراق اقامت دارند،همراه معاودين به كشور گسيل گردند،توجه آن اداره كل را به سوابق و اهميت دستگيري نامبردگان در بدو ورود و قبل از اعزام به نواحي ديگر جلب،مقرر فرمايند به مسئولين مرزي با دراختيار قرار دادن عكس آنها نسبت به دستگيري آنان اوامر لازم صادر فرمايند.»
در اين كنترل نيز موفقيتي حاصل نشد تا اينكه ركن دوم ژاندارمري كل كشور در نامه اي به ساواك،ضمن اشاره به گزارش روزنامه كيهان به تاريخ 51/2/18 درباره درگيري خياباني و كشته شدن فردي به نام علي اصغر منتظري نوشت:
«در صورتي كه خرابكار كشته شده با شيخ محمد علي منتظري يكي هستند،مراتب را آگهي تا به يگانها دستورداده شود در اين مورد پيگيري نمايند.»
بديهي است كه اين فرد، شهيد محمد علي منتظري نبود،ولي از اين نامه روشن ميگردد كه نه تنها نيروهاي ساواك در سراسر كشور،بلكه همه افرادي كه در شهرباني و ژاندارمري نيز در امور اطلاعاتي فعال بودند،درپي دستگيري آن شهيد بزرگوار بودند.
در اين موقع آيتالله منتظري كه همواره در نقلقولها از فرزند خويش اظهار بياطلاعي ميكرد،درديدار دو نفر از طلاب كه از وي درباره فرزندش سئوال كردند، گفت:
«نامهاي به من نرسيده،ولي محمدعلي در حال حاضر در عراق به سر ميبرد و حالش خوب است.»
اين خبر باعث شد ساواك ضمن درخواست بررسي صحت و سقم خروج او از ايران، ممنوع الخروج بودن او را كه از سال 48 اعلام شده بود،مجدداً مورد بررسي قرار دهد و پس از اينكه به نقل از پدرش، نقل شد كه: «محمد علي منتظري در نجف است و مدتي در تهران با قيافه عجيبي بوده است.» و از دستگيري او عاجز شد،دردستوري كه با كلمات رمز براي ساواك هاي قم و اصفهان، ارسال كرد، نوشت:
«سريعاً به فرد مورد نظر ابلاغ نماييد چنانچه فرزندش محمد علي را خود معرفي نمايد،دستگاه در مجازات وي تخفيف قابل ملاحظه اي قائل خواهد شد.درغيراين صورت هر لحظه امكان دارد در برخورد با مامورين كشته شود و مقصراصلي خود وي خواهد بود.»
متعاقب اين تهديد بود كه مجدداً خبري مبني بر حضور وي درعراق با گذرنامه پاكستاني به ساواك رسيد.دراين گزارش آمده بود كه چون امكان دارد او را به همراه پاكستانيهاي مقيم عراق از مرز ايران اخراج نمايند،قصد دارد با لباس هيپي ها وارد ايران شود.براساس اين خبر، اداره كل سوم به ساواكهاي كرمانشاه،آبادان و سنندج، اعلام كرد تا نسبت به دستگيري وي اقدام نمايند.ولي چند ماه بعد، ساواك اصفهان خبر داد كه:
«محمد علي منتظري در نجف در مدرسه شيرازي اقامت دارد و هر روز صبحها در درس خميني شركت ميكند.»
و ساواك قم در 5 ماه بعد، گزارشي ارسال كرد كه حاكي از سردرگمي ساواك در مشخص نبودن محل حضور او بود:
«سيد محمد باقر موسوي به وسيله نامه اخيراً از عراق اطلاع داده كه محمد علي منتظري كه حدود يك سال بود جايش در نجف خالي بوده روز يكشنبه 52/10/16 به نجف وارد شده و همچنان به مطالعات و اشتغالات خود ادامه ميدهد.»
منبعي كه اين گزارش را به مامورين ساواك داده بود. عبارت «همچنان به مطالعات و اشتغالات خود ادامه ميدهد» را، فعاليتهاي وي عليه دولت ايران،تعبيركرد و در ساواك نيز غيبت يكساله او از نجف حائز اهميت تشخيص داده شد تا پيرامون اينكه اين مدت را كجا بوده و چه فعاليتي داشته،تحقيق صورت پذيرد.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 48
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}